آموزش شطرنج با مسائل؛ سه بخش مهم اين کتاب عبارتند از :
شرح اصول کلی شروع بازی و بايد و نبايد آن
نمود تاکتيک ها
و الگوهای آخربازی شاه و پياده.
وجه مشترک آموزشی این سه بخش تمرکز بر نشانه های دیداری و کلیدی آنان است. توجه و تأکيد بر تفکر ديداری و شناخت الگو و نشانه ها در شروع بازی در تاکتيک ها و درآخر بازی شاه و پياده خط پررنگی است که از آغاز تا پايان کتاب ادامه دارد.
اين سری از کتاب ها بــرپايه تازه ترين برنامـــه آموزش شطــرنــج به کودکان توسـط «بنياد شطرنج گاسپاروف» تهيه شده است و نگارنده به دليل برقراری ارتباط بيشتر مطالب با کودکان تغييرات صوری در متن و حجم درس ها و تقسيم بندی آنان به صورت سه گام مصوّر را ضروری شمرده است.
قرار دادن کتبی به شکل و شمايل کتابهای دانشگاهی با وزنه اوراق بی روح در دستان کودکان اشاره به فاصله ما از اين نونهالان دارد، بنابراين کتاب اوّل را که به صورت نقاشی آموزش می دهد، گام اوّل و آموزش شطرنج با نقاشی ناميدم. برای کودکان که شادی از بازی عشق است شطرنج اشتياق برانگيز نيست. آشنايی با شطرنج از راه نقاشی روش جالبی است که کودکان طعم اين بازی ژرف فکری را در حال نقاشی که سرگرمی همه بچه هاست می چشند.
و اما در مورد گام دوم و سوم اين نکته ها قابل ملاحظه اند:
1- اين کتب منابع ارزنده ای برای مربيان و راهنمايان شطرنج است که به آموزشی مؤثر می انديشند.
تمرکز و حوصله گام به گام به روی «نکات درسی» مثال زدنی است. مباحث، دقت زيادی بر روی مسائل ساده ولی مهّم دارند و از مفاهيم پايه به قوانين و روش های درست بازی به ويژه در شروع بازی مرتبط می شوند و اجزاء اصلی يک بازی منطقی به صورت مسائل تمرين می شوند.
روشی که گام به گام دارد شايد با اين مثال آموزشی قابل شرح باشد:
فرض کنيد می خواهيد به کودک خردسالی ياد بدهيد که «گربه» چيست. آيا برای او توضيح می دهيد که گربه پستانداری گوشتخوار و نسبتاً کوچک است که پنجه هايي جمع شدنی و صدايي ويژه دارد! و خلاصه هر آنچه درباره اين حيوان می دانيد می گوييد؟ در اين صورت شما آموزش را برپايه چيزهايي غيرمحسوس بنا نهاده ايد و به کج راه رفته ايد.
در اين گونه آموزش لازم است ابتدا به آن کودک گربه های مختلفی را نشان داد و هر بار آن را پيشی صدا کنيد تا اينکه ايده گربه در ذهن کودک نقش بندد و سپس در تجربيات بيشتر با ايـن حيوان ويژگی های ديگر را برمی شماريد. به بيان کلـی تر بهـترين راه برای تعميم، انتزاع از تجربيات است. آنها را بايد گام به گام آموخت.
حجم زياد در زمان اندک فشار زيادی به ذهن نوآموزان وارد می نمايد.
2- حل مسئله عضو جدا نشدنی از آموزش شطرنج است و استخوان بندی گام دوم و خاصه گام سوم را دربر دارد.
ويژگـی گام سـوم افزايـش مسائل درسـی آن است که از ميـان سـری کتابـهای آموزش Step1,2,3,4,5 فدراسيون شطرنج آلمان انتخاب و گزيده شده اند.
پال هالموس رياضيدان معروف آمريکايي که نوشته های توصيفی او درباره رياضيات بسيار معروف و جالب است می گويد: «دوست دارم هر درسی را با يک مسئله آغاز کنم».
پس از «نکات درسی» مسائل در برابر شماست. اين مسائل تنها برای فهم کامل تر دروس تنظيم شده اند و دقيق تر بگوييم تمرين هستند تا مسئله. با اين رويه امکان يادگيری نوآموزان از آن چه آموزش می بينند فراهم می آيد. دکتر فيليپ جی استاد دانشگاه ويرجينيا در کتاب مشهورش «ذهنيت فلسفی» می نويسد:
«ارسطو به ما می گويد که ما ساختن را با ساختن ياد می گيريم. ما عدالــت را با عادل بودن يـاد می گيريم و جان ديويي به صورت ساده می گويد: ما با انجام دادن ياد می گيريم.»
3- ياد دادن و ياد گرفتن دو روند متفاوت است. اين عبارت مناقشه پذير نيست! مسئله ای را حل کنيد. حال حل کردن آن مسئله را ياد دهيد. آيا اين دو روند يکی است؟ قطعاً خير!
شرط لازم ياد دادن، خوب ياد گرفتن است ولی اين کافی نيست. مربی بايد روش تدريس را بداند. چيزی که بدون آن می تواند موجب سرخوردگی و سردرگمی بسياری از نوآموزان با استعداد شود.
نوآموز شطرنج صرفاً با دانستن انبوهی اطلاعات نمی آموزد که بازيکن خوبی باشد. او بايد فردی جديد و متفاوت شود. مربيان متبحری که در آموزش شطرنج جدی هستند اين احساس را دارند که افراد را دوباره می سازند.
شطرنج توده ای اطلاعات نيست که هرکسی آنها را بخواند بازيکن خوبی شود. تدريس شطرنج يعنی شخصيت، قدرت نظم، عادات، عقايد، ارزش ها، رفتار و همه آن صفاتی که فرد را می سازند دوباره مورد بازبينی قرار گيرد.
بازيکن خوب شطرنج منظومه ای از دانش و خصوصيات برتر فردی است. با اين حال مربی محترمی می گفت: من گام دوم را در سه جلسه تدريس نمودم، گام سوم کجاست؟!
آناتول فرانس، در «باغ اپيکور» مطلبی در اين باره دارد: «سعی نکنيد با زياد ياد دادن به آنها غرور و تکبر خود را ارضا کنيد. فقط کنجکاوی آن ها را بيدار کنيد. چشم شنوندگان خود را باز کنيد ولی از سنگين کردن بار مغز آن ها بپرهيزيد. کافی است جرقه ای در آن ها به وجود آوريد. هرجا خوراکی برای آتش وجود داشته باشد شعله آن به خودی خود فروزان می شود».
متأسفانه فراوانی دانش شما را نوآموزان متوجه نمی شوند ولی شما بزودی متوجه دشمن سرسخت ارتباط خود با آنان خواهيد شد.
اگر شطرنج یک بازی پوزيسيونی است، آنگاه اهمیت درس «حرکت پوزيسيونی» و مسائل آن روشن تر می شود. حرکات پوزيسیونی نسبت حرکت مهره را با هماهنگی، تقویت و بهبود پوزيسيون نشان می دهند. فصل الگو مبنا و ترکیب ماتی بررسی هسته اصلی ترکیب های ماتی است. در هر ترکیب ماتی نهایتاً همکاری دو مهره مات را مشخص می سازند. نوع اين همکاری با مهره های متفاوت مسائل این بخش اند. فصل تدارک حمله دوگانه شرح کاملی است از چگونه حمله دوگانه کنیم. حمله دوگانه ریشه بسیاری از حملات است. بخش نقشه راه مسائلی دشوارتر از قبل دارد. پياده رونده و دفاع در برابر آن درس ها و مسائل آخربازی است و بخش پایانی کتاب اختصاص به تمرین هایی درباره همه دروس دارد.
گام پنجم ادامه سری کتابهای گام به گام است و منابع مورداستفاده از اين قرارند :
1- Learning Chess Step3 extra (By Cor Van Wijgerden)
2- Learning Chess Step3 plus (By Cor Van Wijgerden)
3- Learning Chess Step3 extra (By Cor Van Wijgerden)
4- Learning Chess Step4 (By Cor Van Wijgerden)
5- Learning Chess Step4 plus (By Cor Van Wijgerden)
6- Learning Chess Step4 extra (By Cor Van Wijgerden)
7- Learning Chess Manual for Chess Trainers Step3 (By Rob Brunia, Cor Van Wijgerden)
8- Learning Chess Manual for Chess Trainers Step4 (By Rob Brunia, Cor Van Wijgerden)
9- Chess Mazes (By Bruce Alberston)
10- شطرنج پوزيسيونی ، نويسنده : مارک دو ورتسکی، مترجم : خشايار بهاری
11- تاکتيک های برنده در شطرنج، نويسنده : آيرونيک چرنف و فردرينفلد، مترجم : رضا رضايي
اين کتاب شامل شش فصل است. در هر فصل، درسی موضوع و کيفيت شناخت را تشريح می کند و انبوه تمرينات با افزايش کميت اين شناخت مهارت نوآموزان را پرورش می دهد. مهارت در رقابت اصل است. جنبه های مختلف و نکات کليدی بازی را می توان در قالب فرضی مسائل آموخت و به سرعت تمرين کرد. درس و مشق مسائل، يک عامل بنيادی در يادگيری است. ممکن است اين سؤال پيش بيايد که چه ضرورتی دارد اينقدر خودمان را برای حل مسائل به دردسر اندازيم. بهتر نيست بيشتر بازی کنيم و با بازی کردن شطرنج را بياموزيم؟
در ثمربخشی «بازی کردن» نمی توان ترديد کرد. تجربه و دانش در مراحل سه گانه شروع، وسط و آخر بازی به صورت پوزيسيون های ايستا يا ستاتيک و پيوستگی تو در توی اين سه مرحله به شکل پوزيسيون های پويا يا ديناميک و فهم وضعيت های برتر و يا برنده، بدون بازی کردن حاصل نمی شود.
دانش و تجربه نوآموزان از آغاز آموزش بايد از هر دو دروازه کل و جزء و يا «بازی» و حل مسئله وارد دنيای شطرنج شود مطلق کردن هريک خطاست.
آموزش دفاع فعال با ایده بهترین دفاع، حمله است و روش حمله با استفاده از افزارهای تاکتیکی مشخص در شمار زیادی مسئله تمرین می شود. تحرک مهره ها و کمین مهره های بی تحرک از اصول خدشه ناپذیر سه مرحله بازی، مسائل فصل دیگر است. مسائل «حرکت بينابينی» مبنا و پایه بسیاری از تاکتیک های زیبا را تجربه پذیر می کند.
نقشه راه مسائلی فرضی است که امکان تمرین هدف گزینی، طرح ریزی و اجرای آن را برای نوآموزان فراهم می کند. مسائل مربع پیاده، ارتقاء پیاده و پیاده رخ مرتبط با درس های آخر بازی است. بخش پایانی کتاب اختصاص به تمرین هایی درباره همه دروس دارد.
اين سری از کتاب ها برپايه تازه ترين برنامه آموزش شطرنج به کودکان توسط «بنياد شطرنج گاسپاروف» تهيه شده است و نگارنده به دليل برقراری ارتباط بيشتر مطالب با کودکان تغييرات صوری در متن و حجم درس ها و تقسيم بندی آنان به صورت سه گام مصوّر را ضروری شمرده است.
قرار دادن کتبی به شکل و شمايل کتابهای دانشگاهی با وزنه اوراق بی روح در دستان کودکان اشاره به فاصله ما از اين نونهالان دارد، بنابراين کتاب اوّل را که به صورت نقاشی آموزش می دهد، گام اوّل و آموزش شطرنج با نقاشی ناميدم. برای کودکان که شادی از بازی عشق است شطرنج اشتياق برانگيز نيست. آشنايی با شطرنج از راه نقاشی روش جالبی است که کودکان طعم اين بازی ژرف فکری را در حال نقاشی که سرگرمی همه بچه هاست می چشند.
و اما در مورد گام دوم و سوم اين نکته ها قابل ملاحظه اند:
1- اين کتب منابع ارزنده ای برای مربيان و راهنمايان شطرنج است که به آموزشی مؤثر می انديشند.
تمرکز و حوصله گام به گام به روی «نکات درسی» مثال زدنی است. مباحث، دقت زيادی بر روی مسائل ساده ولی مهّم دارند و از مفاهيم پايه به قوانين و روش های درست بازی به ويژه در شروع بازی مرتبط می شوند و اجزاء اصلی يک بازی منطقی به صورت مسائل تمرين می شوند.
روشی که گام به گام دارد شايد با اين مثال آموزشی قابل شرح باشد:
فرض کنيد می خواهيد به کودک خردسالی ياد بدهيد که «گربه» چيست. آيا برای او توضيح می دهيد که گربه پستانداری گوشتخوار و نسبتاً کوچک است که پنجه هايي جمع شدنی و صدايي ويژه دارد! و خلاصه هر آنچه درباره اين حيوان می دانيد می گوييد؟ در اين صورت شما آموزش را برپايه چيزهايي غيرمحسوس بنا نهاده ايد و به کج راه رفته ايد.
در اين گونه آموزش لازم است ابتدا به آن کودک گربه های مختلفی را نشان داد و هر بار آن را پيشی صدا کنيد تا اينکه ايده گربه در ذهن کودک نقش بندد و سپس در تجربيات بيشتر با اين حيوان ويژگی های ديگر را برمی شماريد. به بيان کلی تر بهترين راه برای تعميم، انتزاع از تجربيات است. آنها را بايد گام به گام آموخت.
حجم زياد در زمان اندک فشار زيادی به ذهن نوآموزان وارد می نمايد.
2- حل مسئله عضو جدا نشدنی از آموزش شطرنج است و استخوان بندی گام دوم و خاصه گام سوم را دربر دارد.
ويژگی گام سوم افزايش مسائل درسی آن است که از ميـان سری کتابهای آموزش Step1,2,3,4,5 فدراسيون شطرنج آلمان انتخاب و گزيده شده اند.
پال هالموس رياضيدان معروف آمريکايي که نوشته های توصيفی او درباره رياضيات بسيار معروف و جالب است می گويد: «دوست دارم هر درسی را با يک مسئله آغاز کنم».
پس از «نکات درسی» مسائل در برابر شماست. اين مسائل تنها برای فهم کامل تر دروس تنظيم شده اند و دقيق تر بگوييم تمرين هستند تا مسئله. با اين رويه امکان يادگيری نوآموزان از آن چه آموزش می بينند فراهم می آيد. دکتر فيليپ جی استاد دانشگاه ويرجينيا در کتاب مشهورش «ذهنيت فلسفی» می نويسد:
«ارسطو به ما می گويد که ما ساختن را با ساختن ياد می گيريم. ما عدالــت را با عادل بودن يـاد می گيريم و جان ديويي به صورت ساده می گويد: ما با انجام دادن ياد می گيريم.»
3- ياد دادن و ياد گرفتن دو روند متفاوت است. اين عبارت مناقشه پذير نيست! مسئله ای را حل کنيد. حال حل کردن آن مسئله را ياد دهيد. آيا اين دو روند يکی است؟ قطعاً خير!
شرط لازم ياد دادن، خوب ياد گرفتن است ولی اين کافی نيست. مربی بايد روش تدريس را بداند. چيزی که بدون آن می تواند موجب سرخوردگی و سردرگمی بسياری از نوآموزان با استعداد شود.
نوآموز شطرنج صرفاً با دانستن انبوهی اطلاعات نمی آموزد که بازيکن خوبی باشد. او بايد فردی جديد و متفاوت شود. مربيان متبحری که در آموزش شطرنج جدی هستند اين احساس را دارند که افراد را دوباره می سازند.
شطرنج توده ای اطلاعات نيست که هرکسی آنها را بخواند بازيکن خوبی شود. تدريس شطرنج يعنی شخصيت، قدرت نظم، عادات، عقايد، ارزش ها، رفتار و همه آن صفاتی که فرد را می سازند دوباره مورد بازبينی قرار گيرد.
بازيکن خوب شطرنج منظومه ای از دانش و خصوصيات برتر فردی است. با اين حال مربی محترمی می گفت: من گام دوم را در سه جلسه تدريس نمودم، گام سوم کجاست؟!
آناتول فرانس، در «باغ اپيکور» مطلبی در اين باره دارد: «سعی نکنيد با زياد ياد دادن به آنها غرور و تکبر خود را ارضا کنيد. فقط کنجکاوی آن ها را بيدار کنيد. چشم شنوندگان خود را باز کنيد ولی از سنگين کردن بار مغز آن ها بپرهيزيد. کافی است جرقه ای در آن ها به وجود آوريد. هرجا خوراکی برای آتش وجود داشته باشد شعله آن به خودی خود فروزان می شود».
متأسفانه فراوانی دانش شما را نوآموزان متوجه نمی شوند ولی شما بزودی متوجه دشمن سرسخت ارتباط خود با آنان خواهيد شد.
دانش دادگر – تير 90
با تمرین الگوهای ماتی در گام پنجم اقدام و اداره حمله به شاه هوشمندانه تر طراحی می شود. انتظار می رود با حل این مسائل نوآموزان فرصت حمله به شاه را از دست ندهند. مسائل سوار گرفتار دشوارتر از گام قبلی است. مسائل عرض هفتم و دوم، آموزش چگونگی تسخیر این دو عرض طلایی با رخ هاست.
مبحث طراحی برای مات شکل تکاملی مسائل نقشه راه است و در واقع آموزش طرح ریزی در شطرنج است. فصل روش آچمز تمرکز بر افزار تاکتیکی است که نهاد آن بر حمله دوگانه نیست. این بخش فنونی که شکل سه مهره در یک مسیر و آچمز را بوجود می آورند، با مسائل آموزش می دهد. نکات کلیدی آخر بازی پیاده و تمرین همه مسائل، دروس بخش های پایانی کتابند.
انديشه آموختن از طريق «حل مسئله» که روش اصلی و مرکزی سری کتاب های گام به گام است، اکنون به گام ششم رسيده است. منابع مورد استفاده از اين قرارند:
1- Learning Chess Step4 (By Cor Van Wijgerden)
2- Learning Chess Step4 plus (By Cor Van Wijgerden)
3- Learning Chess Step4 extra (By Cor Van Wijgerden)
4- Learning Chess Step5 (By Cor Van Wijgerden)
5- Learning Chess Manual for Chess Trainers Step4 (By Rob Brunia, Cor Van Wijgerden)
6- Learning Chess Step5 extra (By Cor Van Wijgerden)
7- Learning Chess Manual for Chess Trainers Step5 (By Rob Brunia, Cor Van Wijgerden)
8- Chess Mazes (By Bruce Alberston)
اينک خط پيشرونده مباحث آموزشی روشن تر و مشخص تر می شود. متدولوژی علمی، عمل گرايی و امکان تجربه يعنی وجود محيط و وسايل تجربه را نکته مرکزی در روند يادگيری مي داند، به عبارتی اگر شناسايي عناصر اصلی يک بازی منطقی و ترکيب بندی اين اجزاء به صورت کل در جريان بازی از اصول آموزش است. آنگاه شناخت و تجربه کردن اين عناصر به شکل مسائل گوناگون درس های آن است.
اين عناصر در بازی به گونه ای ارگانيک و زنده مرتبط می شوند و ربطی به آسانی و يا سختی فهم آنان ندارد. مثلاً حمله جناحی به شاه، اقدامی پيچيده و حاصل سنجش و محاسبه دقيق است ولی فهم الگوهای ماتی که در هسته مرکزی اين حملات وجود دارد درسی آسان و پوزيسيونی ساده دارند. بنابراين مسائل سری کتاب های گام به گام نه به دليل دشواری و يا آسانی که به نوبت اهميت و ضرورت دانستن در کنار هم قرار دارند. ساده کردن مسائل حدی دارد و بدون حدود نيست. بازه سادگی هر گام از گام قبلی تا بعدی است. پيوسته جلو برويم.
این مجموعه ی سه جلدی امکان بحث گروهی بر سر گشایش ها را فراهم می کند. اصول عام و خاص هر گشایشی در دو بخش متفاوت تشریح و به صورت مسئله تمرین می شوند، بحث و مناظره درباره خطاهای گشایشی در بازی های متعدد هر فصل رخ می دهد و پیدا کردن ماهیت مجرد آن اشتباهات به کمک مربی که در نهایت به یکی از دو اصل ملاحظات عام و خاص مربوط است، راهی نو در آموزش و فهم گشایش ها می گشاید. کتاب اول گشایش های باز را تفسیر و تدریس می کند. جیوکو پیانو، دفاع دو اسب، گامبی شاه، بازی اسکاتلندی و… از زمره گشایش هایی اند که حرکت به حرکت توضیح داده می شوند.
درس و مشق گشايش های شطرنج برای کودکان
هر آغازی دشوار است! در همه رشته های علوم و زندگی چنين است. اما برای يک ناظر سطحی مرحله آغاز بازی در شطرنج دشواری ندارد و مسائل آن حل است، کافی است وقت مطالعه پيدا کنيد. آخرين واريانت هر گشايشی را در بانک های اطلاعاتی و کتب شروع بازی می توان يافت. مطالعه کنيد و ياد بگيريد!
گشايش ها را با خواندن کتاب ياد می گيرند!! اين برداشت نادرست به خاطر آن است که شطرنج را با مطالعات تاريخی اشتباه می گيرند و از اين راه می خواهند درس بياموزند. شطرنج انبوهی از اطلاعات نيست که جمع آوری گردد و نقش معلومات در آن به اندازه شخصيت بازيکن و قدرت در تصميم گيری برجسته نيست.
شطرنج مجموعه دانش نيست، توانايي در مشاهده و خردورزی است. بنابراين شطرنج يک فعاليت است و مانند هر فعاليت ديگری به مهارت نياز دارد. اما چه نوع مهارتی نياز است؟ در يک کلام توانايي الگوشناسی و يا شناسايي الگوی نمونه.
الگوی نمونه چيست؟ شيوه ای است برای نگريستن به پوزيسيونها، که بر قواعد و ارزش های تفسير شده آن مبتنی است. درک ساختار کلی پوزيسيون و نه تمرکز بر اجزاء آن و سپس يافتن ايده های مختلف تاکتيکی و پوزيسيونی از منابع الگوی نمونه است. الگوهای نمونه برای بازيکن شطرنج شبيه قضاياي رياضي برای رياضی دان است و به همان گونه که رياضی دانها به مسائل رياضی با توجه به قضايای رياضی می نگرند و فرآيند راه حل مسئله با استفاده از قضايا ممکن می شود، در شطرنج هم الگوشناسی و استفاده به موقع از آن درست ترين و سريع ترين راه پيروزی است. روند کاربرد يک قضيه رياضی در حل يک مسئله و قياس آن با طرح تصاحب يک خانه استراتژيک Outpost در يک پوزيسيون نشان می دهد که پروسه حل مسئله و يا رسيدن به برتری پوزيسيونی نتيجه محاسبه و درگيری ذهنی خود به خودی با مفروضات مسئله و پوزيسيون نيست. به همان گونه که توانايي شنيدن باعث نمی شود که هرکسی يک قطعه موسيقی بسازد! اين يک اشتباه است که تصور شود آنکه بازی را می برد حرکات بيشتـری محاسبه می کند. می گويند يکبار از کاپابلانکا پرسيدند که شما چند حرکت را از قبل می توانيد پيش بينی کنيد و پاسخ حيرت انگيز اين بود که تنها يک حرکت، بهترين حرکت را.
بررسی و مطالعه بازی های استادان شطرنج آزمايش خوبی است که نقش الگوهای نمونه و محاسبه حرکات را در هـر بازی مشخص می سازد. محققان خاطر نشان می کنند تفاوت بين شطرنج باز های استاد و معمولی فقط در اطلاعات و حافظه نيست بلکه در چگونگی استفاده از اطلاعات نيز هست. آنان می گويند که سازمان بندی «دانش و اطلاعات» در افراد استاد متفاوت از افراد معمولی است و در نتيجه آنها قادر می شوند اطلاعات جديد را به نحو کارآمدتری رمزگردانی کنند.
هر آغازی دشوار است! به اين دليل که بايد بسيار مراقب بود که موضوع آموزش – گشايش ها – کاملاً در ارتباط با سطح دانش بازيکن باشد و يا به زبان رياضی «هر مسئله را قبل از اثبات مسلم فرض نکنيم!»
الکسی سوئتين با حساسيت بسيار در اين مورد می نويسد : «مسائل آموزشی تئوری گشايش بسيار پيچيده اند زيرا به سطح بازی شطرنج باز ربط دارند. بسته به اين که بازيکن در چه رتبه ای قرار دارد آموزگار بايد از يک سو در نظر گيرد که چه ميزان شناخت از تئوری گشايش برای بازيکن ضروری است و از سوی ديگر چه روشی را برای آموزش در پيش گيرد. تعيين معياری که مشخص کننده نياز آموزشی بازيکنان در رتبه های مختلف باشد کاری به ويژه مشکل و نسبی است.»
اين نکات و محدويت ها ، نگارنده را که در صدد تدوين کتاب شروع بازی برای کودکان بود مدت ها به چاره جويي و فکر فرو برد تا اينکه کتاب «گشايش های شطرنج برای کودکان اثر جان واتسون و گراهام برجس» منتشر شد. به زودی به نسخه اصلی آن دست يافتم. پس از وارسی و بررسی سبک و سياق مطالب آن که تاحدودی به کتاب Undrestanding The Chess Opening اثر سام کالينس شباهت داشت. متوجه شدم که به سختی می توان به رابطه اين کتاب و چگونگی آموزش آن به کودکان پی برد. کتاب به روشنی از سطح دانش کودکان فراتر بود و اين نه به دليل زبان نوشتاری و ميزان شناخت از تئوری گشايش ها برای کودکان بود – دو موردی که می توان به حساب نقاط قوت کتاب برشمرد- که به دليل روش و شيوه آموزش گشايش ها در سطحی بالاتر بود و به اصطلاح «مسئله را قبل از اثبات مسلم می گرفت! »
هنوز زمانی نمی گذشت که چشمم به ترجمه فارسی کتاب افتاد. در پيش گفتار مترجم در اين کتاب اين جمله قابل تعمق است : «کتابی که در دست داريد تحت عنوان گشايش های شطرنج برای کودکان در سال 2011 منتشر شده است. البته نويسندگان توضيح داده اند که اين کتاب برای هر سن و سال و قابليتی مناسب است و به همين دليل در ترجمه فارسی نام گشايش های شطرنج به زبان ساده برای آن برگزيده شد». تغيير نام کتاب تفاوت کيفی نثر آن را از ساير کتاب های شطرنج نشان نمی دهد. اما معلوم نيست چرا مترجمی توانا و پژوهشگری محترم از قول جان واتسن و گراهام برجس آن «توضيح» را می دهد. ما در هيچ جای کتاب چنين توضيحی نيافتيم. اگر کتابی در موضوع شروع بازی برای هر سن و سال و قابليتی مناسب است بدون ترديد آن کتاب برای «هر سن و سال و قابليتی مناسب» نيست. شک نکنيد!
هر آغازی دشوار است! اگر در آغاز نتوان متد و روش آموزش گشايش ها را بيان کرد.
بنابراين طرح تفصيلی ما برای آموزش گشايش ها چنين است که :
کتاب «گشايش های شطرنج برای کودکان» اثر جان واتسون و گراهام برجس به عنوان مرجع اصلی و اسکلت کتاب حاضر است و استفاده از منابع تکميلی ديگر که منطبق با آن است به واقع اين اسکلت را با گوشت و پوست می پوشاند.
بديهی است که حاصل به دست آمده از کليه متون کتابی با واسطه – مربی – برای کودکان و نوآموزان در سن بالاتر است. با اين فرض که کتابهای «درک مسائل بنيادی – پايه 2» و «آموزش شطرنج با مسئله – گام 3» را خوانده و مسائل آن را حل کرده باشند. ميزانی از دانش عمومی شطرنج مبنای آموزش گشايش هاست.
به هنگام آموزش گشايش ها به نوآموزان استاد بزرگ يودوويچ می گويد: «چيزی که به تمرينات گشايش ها مربوط می شود آن است که تجربه نشان داده بهترين شروع برای آموزش گشايش های باز هستند. در اين بخش از تئوری مفاهيم مهمی از نوع چگونگی گسترش مهره ها، نيروهای متقابل مرکز، زمان، مکان با عبارات بسيار روشن گنجانده شده است». الکسی سوئتين به گفته ريچارد رتی استناد می کند و می گويد : «او به نوآموزان هشدار می داد که از آموختن يکباره نظام های گشايشی استراتژيک بپرهيزيد و به آنها توصيه می کرد که به بازيهای باز و امکانات فراوانی که برای بازی با سوارها دارند مسلط شوند».
بدين ترتيب جلد اول «گشايش های شطرنج برای کودکان» به گشايش های باز اختصاص دارد. سعی بليغ ما بر اين بوده که محتوای آموزش و متد آن با عقايد نظريه پرداز بزرگ شطرنج استاد بزرگ الکسی سوئتين هماهنگ گردد بطوری که تلاش برای تطبيق «نظريه ارائه شده» و «کار انجام شده» در کتاب را می توان گام به گام تماشا کرد.
سوئتين در کتاب «تئوری مدرن گشايش شطرنج» در مبحث چگونگی آموزش تئوری گشايش می نويسد نوآموز بايد :
نکاتی را درباره گشايش های اصلی بداند. اين امر شکل های متنوعی را که ممکن است نبرد گشايشی به خود بگيرد برای بازيکن آشکار می کند و افق فکری او را وسعت می بخشد.
«در هر بخش ايده های مشخص حرکات اوليه تفسير شده و به درک ايده اصلی گشايش کمک می شود».
بر اصول گشايش مسلط شود. اين امر به او می آموزد تا خود بينديشد و به او کمک خواهد کرد تا از ميان سيستم های گشايشی راه خود را بيابد.
«تسلط بر اصول گشايش با تمرينات سه گزينه ای قبل از پرداختن به هر گشايشی تمرين می شود».
در اوايل پيشرفت بازيکن برای او بهتر است که در آموزش های گروهی که قاعدتاً مشکل بحث و مناظره دارند شرکت جويد، مربی بايد خطاهای شاخص گشايشی مبتديان را خاطر نشان سازد و نشان دهد که چگونه می توان از آنها اجتناب کرد. او بايد تلاش کند تا افق ديد بازيکنان را وسعت دهد. مثلاً در اين مرحله تحليل بازی های اندرسن، مورفی و چيگورين بسيار مفيد است..
«تحليل اين بازی ها بدين نحو است که اشتباهات گشايشی مورد سوال قرار گيرند و يا چگونه اين بازی ها به صورت آموزشی و نه آنچه در بازی رخ داده می تواند ادامه يابد، در هر گشايشی ديده می شود و مربی به آسانی می تواند بر سر اصلاح اشتباهات و جاهای خالی در متن بازی در کلاس پرسش و بحث گروهی نمايد».
ما متدلوژی آموزش گشايش ها را در اين کتاب مرحله به مرحله بيان کرديم ولی اين روش در کليت خود ضروری است که بحث و بررسی شود.
1- عام بودن گشايش
اصول کلی و يا عام بودن گشايش مبنای فهم گشايش هاست. اصولاً فهميدن يعنی تعميم. قراردادن موارد خاص در قالب های عام و يا مربوط ساختن قضايای جزيي با قضايای کلی. وقتی تشخيص می دهيم که يک موقعيت خاص ظاهراً گيج کننده صرفاً مورد خاصی از چيز عام تر است ذهن ما کمتر مغشوش می شود. تلخيص پديده های رنگارنگ متنوع در يک اصل ساده و کلی و يا تحويل «چند به يک» دقيقاً همان چيزی است که ما به آن فهميدن می گوييم. مثلاً واژه ميوه عام است و شما به طور کلی ميوه نمی خوريد، بلکه تنها با نمونه های خاص آن سيب، انار، پرتقال و … سر و کار داريد. حال اگر بخواهيد توضيح دهيد کام کوات Kumquat چيست؟ کافی است بگوييد نوعی ميوه است. نخوردن «ميوه» مانع ضرورت استفاده از آن نمی شود و به خوبی مجهول را معلوم می سازد و توضيح می دهد. برای شناختن کام کوات ما خاص را به عام مربوط ساختيم.
عام بودن گشايش يعنی بينشی از شروع بازی که در طول قرن ها به محک آزمايش و تجربه سنجيده شده عامل ارزيابی شود. اين بينش نمی تواند شناختی از يک گشايش خاص را به دست دهد. اما وسايلی (ابزار کار فکری) را در اختيارمان می گذارد که با آن بتوانيم يک گشايش خاص را بفهميم و از آن سر درآوريم.
نبرد قانون اساسی بازی شطرنج است، بنابراين محتوی حرکات نخستين بازی و يا گشايش ها بسيج هرچه سريع تر نيروهاست و هرچه سوارها بيشتر فعال باشند امکانات حمله بيشتر خواهد بود.
الکسی سوئتين می نويسد :
اصول اساسی مرحله گشايش بازی را می توان به شرح زير خلاصه نمود :
نبرد برای در اختيار گرفتن مرکز
گسترش سريع و هدفمند سوارها در جهت پوزيسيون های فعال در دور کردن شاه از تيررس مرکز از طريق قلعه رفتن
ايجاد يک ساختار پياده ای بی کم و کاست
ايجاد هماهنگی بين سوارها و پياده ها
در ميان اين چهار اصل گشايشی تسلط بر مرکز و حاکم بودن بر مرکز در درجه اول اهميت و اصول گشايشی قرار دارد. به مرکز هر گشايشی نگاه کنيد وضعيت پياده های مرکزی و نسبت جای هر سوار گسترش يافته با مرکز به فهم بيشتر گشايش کمک می کند به قول ايساک ليپ نيتسکی در Questions of Modern Chess Theory امروزه اين يک باور همگانی است که ساختار مرکز روح هر گشايشی است.
روبن فاين ارزيابی از هر حرکت گشايشی را وابسته به پاسخ اين دو سؤال اساسی می داند : 1- چگونه بر مرکز اثرگذار است؟ و 2- چگونه با سوارها و پياده ها هماهنگ است؟ و ايساک ليپ نيتسکی به دو دليل مرکز صفحه را مهم ترين مکان نبرد می خواند : 1- سوارها (به جز رخ) در مرکز بيشترين ارزش جنگيدن را دارند و 2- سوارها در مرکز با کمترين حرکات به هر جناح می روند.
گسترش سريع و هدفمند سوارها مستلزم اين است که :
يک سوار را دوبار حرکت ندهيم مگر آنکه قابل توجيه باشد.
گسترش مهره ها را مانع نشويم.
گسترش را با تهديد توأم سازيم.
گسترش را با گرفتن تمپو ادامه دهيم.
حرکات محتاطانه ندهيم و با پيشگيری بی مورد وقت تلف نکنيم.
وزير را زودهنگام به بازی نياوريم.
با پياده کمتر بازی کنيم و از شکار پياده ها به هزينه عقب ماندگی در گسترش شديداً خودداری کنيم.
شيفته حملات نابهنگام نشويم. (اصولاً حمله بی موقع آينده ای ندارد)
و بالاخره به خاطر عنصر رقابت در نبرد دست حريف را از مرکز و هر امکان گسترشی کوتاه کنيم.
ميخائيل يودوويج در مقاله تاريخ و تئوری شروع می نويسد : اقتباس آگاهانه درک اصول کلی شروع که در محتوای گشايش های خاص يافت می شوند آن چيزهايي هستند که هر شطرنج باز آرزومند رشد خود، آنها را لازم دارد. برای کار کردن در عرصه شروع بسيار ثمربخش خواهد بود، که دقت شود کدام اصول کلی شروع در واريانت هايي که مورد بررسی قرار می گيرد بازتاب يافته است. ما بايد بتوانيم در هر شروع بازی اصول کلی گشايش را پيدا کنيم. برای نوآموزان جستجوی اين اصول از جالب ترين مسائل آموزشی است. بخش اول تمرينات کتاب حاضر به يافتن اين حرکات اختصاص دارد.
2- خاص بودن گشايش
هرچند اصول اساسی گشايش همانند يک قطب نمای دقيق راهنمای مسير ماست ولی لازم الاجرا نيستند نبرد گشايشی بسيار پيچيده است و نمی توان آن را يکسره تابع اصول کلی دانست. به طوری که بازيکن از آغاز مرحله گشايش بازی و ادامه آن بايد به گونه ای مشخص بيانديشد. لذا عام بودن گشايش تنها به صورت خاص بودن گشايش وجود دارد و با گشايشی که صرفاً با اصول کلی گشايش مشخص می شود ابداً مواجه نيستيم. در هيچ گشايشی حرکات آن فارغ از وضعيت معين بازی نيست و بازی براساس اصول کلی گشايش پيش نمی رود. قواعد گشايشـی متفاوت از قواعد آشپزی است و وابسته به شرايط بازی اند. خاص بودن گشايش که انـواع گوناگون گشايش ها را شامل می شود به نظر الکسـی سوئتين حاصل «بررسی همه جانبه ويژگی های خاص هر پوزيسيون است. خواه ويژگی هايي که به ساختار ظاهری يک پوزيسيون بستگی دارند و خواه آنهايي که از ديده پنهانند. هدف اصلی از چنين رويکردی يافتن مؤثرترين طرح منطبق با نيازهای پوزيسيون است. هدف از انجام هرکدام از حرکت ها که بخشی از طرح اصلی را تشکيل می دهد بايد حل مسائل فوری پيش آمده در پوزيسيونی معين باشد. راه حل از طريق تحليل مشخص واريانت های گوناگون و مقايسه آنها با يکديگر به دست می آيد».
همه گشايش هايي که به نام می شناسيم کم و بيش حل المسائل کاربرد اصول کلی گشايش در جريان عمل و مواجه شدن آن اصول با واقعيت های بازی است. در نبرد گشايشی هيچ اصلی جان سالم بدر نمی برد و همچنان معتبر باقی نمی ماند. اصول بر بازی اعمال نمی شوند، در بازی تشريح می شوند و تا جايي معتبرند که با وضعيت بازی در تطابق باشند.
بنابراين اگر کسی به شيوه ی قالبی به گسترش مهره های خود بپردازد و تنها اصول عام گشايشی را مدنظر قرار دهد به سرعت بازی را از دست می دهد.
3- رابطه عام و خاص در گشايش ها
اصول عام در همه گشايش های خاص وجود دارد و پايه تفسير ما از شروع بازی به شمار می آيند ولی دقت و توجه خاص به ويژگی ها و تفاوت گشايش های مختلف به اين دليل است که تمامی گشايش ها بدون استثناء دارای مشخصات و خصلت های ويژه خود هستند و ما بايد برای شناخت آنها يک تحليل مشخص از شرايط مشخص انجام دهيم. سبزی يک مفهوم کلی و عام است. کلم و اسفناج مفاهيم خاصی می باشند، مفهوم عام سبزی در درون مفاهيم خاص اسفناج و کلم موجود است. هيچ شخصی تاکنون سبزی مجرد (تنها) نخورده است و به همين سياق گشايشی با حرکات عام گشايشی وجود ندارد. ميخائيل مادوويچ می نويسد : «لازم است خوانندگان را از تحسين کورکورانه اصول کلی از يک طرف و تحسين انبوه واريانت های ديگر از طرف ديگر بر حذر داريم. اصول کلی مفهوم خود را از عوامل زيادی کسب می کنند به عنوان قاعده آنها را بايد باور کرد اما قاعده هم استثناء دارد و ممکن است اين اصول کلی در حالت های خاص کاربرد نداشته باشند. بارها درباره اينکه تاچه حد گسترش سريع يا سامان دهی پياده های مرکزی از اهميت زياد برخوردارند سخن گفته ايم. اما فرض کنيد در بازی ای که جنبه تجربی دارد چنين وضعيتی را پيش روی شما قرار دهند که : گسترش سريع مهره ها امکان پذير است اما فقط با کمی موفقيت پوزيسيونی و به دور از مرکز. آيا چنين گسترش سريعی مقرون به صرفه است؟ يا چنين سوالی مطرح می شود : دفاع از مرکز، بسيار مشکل است. آيا بايد در فکر تصرف چنين مرکزی بود؟
وکوتوف درباره رابطه عام و خاص در گشايش ها در کتاب ميراث شطرنجی آلخين می نويسد : «آلخين و چيگورين با غريزه نبوغ آسای خود، شيوه صحيح ارزيابی و تعيين ويژگی های پديده های شطرنجی را يافته بودند. آنان اهميت اصول و قواعد کلی بازی شطرنج را که به وسيله اشتاينيتس مدون و در عمل آزموده شده بود انکار نمی کردند. آلخين بارها بر اين نکته تأکيد ورزيد که هنگام تصميم گيری در هر وضعيت موجود نبايد از قواعد کلی شطرنج غافل شد. او در تفسير يکی از بازی ها که در آن در مرحله گشايش يک مهره چند بار حرکت داده شده بود چنين نوشت : «ناديده گرفتن عمدی اصل قديمی (که برخلاف پندار برخی از استادان فوق امروزی، هنوز ارزش خود را از دست نداده است) مبنی بر آنکه در گشايش نبايد يک مهره را چند بار حرکت داد» و در جايي ديگر اظهار می کند : اين همه حرکت پياپی با پياده در گشايش اطمينان بخش نيست و قدری مخاطره آميز می نمايد. سپس کوتوف اضافه می نمايد : اين نقش فرعی و ثانوی اصول که بايد تحت کنترل شطرنج باز باشند و نه شطرنج باز تحت کنترل آنها) و تصميم گيری آميخته با نقد و خلاقيت، برپايه تحليل جداگانه هر وضعيت خاص مهم ترين اصل خلاقه در تعاليم آلخين و چيگورين شمرده می شود.» و حاصل کلام الکسی سوئتين از رابطه عام و خاص در گشايش ها چنين است :
«در هر حرکت گسترشی نه تنها بايد ملاحظات عام گوناگون بلکه مهم تر تحليل های مشخص طولانی را نيز در نظر گرفت. اين موقعيت شاخص بسياری از سيستم های جديد گشايشی است».
و اما برای جان واتسون عام بودن گشايش ها و اصولاً ملاحظات عام به شطرنج مدرن مربوط نمی شود. در اين حوزه فقط خاص وجود دارد! و اساساً مرز بين شطرنج مدرن و کلاسيک با اين گسستگی مشخص می شود. مسامحه نسبت به عام و مبالغه به خاص (انبوه ايده های مختلف) در جای جای کتاب «رموز استراتژی در شطرنج مدرن» ديده می شود. اين کتاب مملو از نکات ارزنده و قابل تعمق است ولی از اين گونه نظرات هم نمی توان و نبايد چشم پوشيد.
«درباره هر قاعده ای در شطرنج می توان گفت که تجربه مشخص هر بازيکن به او درکی دقيق تر و ظريف تر از کاربرد آن قاعده می بخشد». تأکيد از ماست! (صفحه 27)
و يا اينکه :
«اگر با نوع پوزيسيون مربوطه آشنايي کافی داريد پس به قاعده ای محتاج نيستيد اگر آشنايي کافی نداريد در اين صورت قضاوت خود شما (براساس موقعيت مشخص که مقابلتان است) قابل اعتمادتر و دقيق تر خواهد بود از هر قاعده ای که بخواهيد به کار ببنديد». (صفحه 390) چه با پوزيسيون مربوطه آشنا باشيد و يا نباشيد فرقی نمی کند! به عبارت ساده تـر شـما بايد با آزمون و خطا پيـش برويـد و ديـگر هيچ!! فهم و درک پوزيسيونـی بلاواسطه است!!
اين اندرزها را اگر کسانی جدی بگيرند و در بين آنان نوابغی هم باشند شايد پس از چند دهه يکی از آنان موفق شود دوباره کتابی شبيه کتاب «روش من» بنويسد!
ميخائيل سوه تلف شاعر معروف و معاصر شوروی سخنی در اين باره دارد : کسی که چرتکه می سازد خبر ندارد که مدت هاست کامپيوترها وجود دارند.
اين مسابقات در رده هاى سنى مختلف در اسفندماه برگزار شد و هستى خسروى در رده سنى زير ٨ سال مقام اول، محمدصادق نادرى زير ١٤سال مقام دوم و نگين ماجد مقام ششم را كسب كردند .